نقاشی آبرنگ

دلم واسه اتلیه آزاد و اهالی معماری در دنیای مجازی تنگ شده بود گفتم بعد از 2 سال با نقاشی ها بیام خدمتتون عرض ادب کنم
انشالله بیشتر سر می زنم ........... این وبلاگ یادگار ترم 3 درس مقدمات 2 مهندس اعرابی.. حالا به پایان ترم 8 رسیدم ، با کوله ای از تجربه و خاطره ...........................!!!س

غریبه های آشنا

سلام به همه دوستان معمار ...... حتما الان فکر می کنین این باز اومد یک چیزی بگه باز بره تا ساله دیگه :))) تقریبا آره !! اومدم بگم می خوام در نشریه ای که ویژه روز معمار چاپ می کنیم با بچه های معماری دانشگاه ها دیگه هم ارتباطی پیدا کنیم .....یک راهی برای آشنایی با حس و حال همدیگه .....اسم این بخش گذاشتم : غریبه های آشنا
.
خلاصه که چیزی که می خوام اینه : گزارشی از فعالیت های دانشجویی که تا به حال در دانشگاه های شما انجام شده از بر گزاری نمایشگاهها گرفته تا همایش ها و یا بزرگداشتهایی مثل روز معمار حتی می تونه این ارتباطمون فقط شامل عکسهایی از این اتفاقات باشه ولی یک توضیحه کوچک هم داشته باشه بد نیست خلاصه که هر موضوع دیگه ای که فکر می کنین جالبه و شنیدنش برای بقیه
بچه های معماری خالی از لطف نیست را با کمال میل می پذیریم
مشخصات خودتون و مشخصات دقیق دانشگاه فراموش نشه لطفا
.
ایمیل من : samira.shalchi@gmail.com
مهلت ارسال تا 22 فروردین ماه 88
.
به امید همکاری بیشتر
شاد باشید

روستا ازغد

روستا ازغد

بعد از مدتها

امشب بعد از ماه ها به شدت هوس کردم سری به وبلاگم بزنم و چند خطی بنویسم ولی اصلا نمی دونم چی بنویسم ...........شایدم آمادگیشو ندارم !!!! ولی قول می دم در اولین فرصت با یک موضوع جالب بیام خدمتتون ....ایشاالله
پس فعلاً با اجازه
برای خالی نبودن عریضه چندتا عکس از روستا ازغد که هر هفته برای درس روستا 2 میریم می زارم بلکه از طبیعتش لذت ببرین

تداوم آغاز

خوشحالم كه بالاخره وقت شد كامپيوترم روشن كنم و سري به همسايگان دنياي مجازي بزنم ...... اكثريت خبر دارين كه شنبه يك همايش معماري داشتيم در حد تيم ملي منظور با حضور 1200 مهمان : ) اين همايش با تمام سختي ها و مشكلاتي كه داشت ولي به نظر من خيلي جالب بود و خيلي چيزا مي شد ازش ياد گرفت !!!! با اطمينان مي تونم بگم 10 -15 روز آخر حتي وقت نفس كشيدن نبود. به هر حال هر چي كه بود به خوبي و خوشي گذشت و خاطراته قشنگي به جا گذاشت.....تو اين مدت با يك تعداد بچه ها بيشتر اشنا شدم و فهميدم كه هنوز بچه هايي هستن كه روي اسم دانشجو و دانشگاه غيرت دارن و براي حفظ خيلي از ارزش ها كه شايد به ظاهر فراموش شده تلاش مي كنن يا هنوز كسايي هستن كه براي اثبات خودشون تلاش مي كنن در مقابل به سازمانهايي سر زديم و با مديرهايي روبه رو شديم كه گرچه كارهاي بزرگ كردن ولي خيلي كوچيكن و البته كساني بودن كه هم كارهاي بزرگ مي كردن و هم آدماي بزرگي بودن....... خلاصه همش تجربه و بود و خاطره ! و شايد بهانه اي بود تا خيلي ها به داشجو ها و بچه هاي با غيرت بيشتر اطمينان كنن به هر حال
دست همه بچه هاي خوبه معماري مخصوصا بچه هاي تيم اجرايي درد نكنه....... دوست دارم تا جايي كه در ذهنم هست اسمي از اعضاي باند ببرم بلكه درس عبرتي بشه براي سايرين :) راستي خودمون مي دونيم كه كار ما هم مثل خيلي كاراي ديگه بي نقص نبود ولي اينم مي دونيم و شنيديم كه نسبت به يك همت دانشجويي و با وجود سنگهايي كه مي انداختن عالي بود
خانم حسين نژاد
آقاي خوشنويس
آقاي حسيني پور
آقاي قدرتي
آقاي خاوري
آقاي تقي پور
آقاي جعفري
و
.......
يك عده هم روزه همايش خيلي كمك كردن كه حتي اسمشون نمي دونم جز دو نفر ؛ چون خيلي زحمت كشيدن بد نيست اسمي ببرم :) س
آقاي نجاتيان
آقاي قاسمي